۱۳۹۵ تیر ۹, چهارشنبه

موضوع انشا . ماه رمضان رو تصیف کنید




به نام خدایی که ظاهرا جز امتحان کردن بنده هایش، کار دیگری ندارد
قلم در دست گرفته و به فرموده معلم تربیتی پرورشی شریفمان، این انشا را می نویسیم خانم سید حسینی، خیلی زن خوبی است، چرا که هم چادر دارد و هم سید است و هم اسمش هم زهرا است ما در تلویزیون این ها را یاد گرفته ایم که همه آدم های این جوری خوب هستند بس که باهوشیم ( زهره ها هم خوب هستند ولی کمی بازیگوشند) .

اما ماه رمضان ماهی است که در آن همه ما به میهمانی خداوند می رویم البته به خرج خودمان  از بس که خداوند رحمان و رحیم است ولی خرجش هم بالاست او دوست دارد که ما در سال یک ماه را غذا نخوریم و آب نیاشامیم تا ما را امتحان کند خیلی هم منطقی تازه همه می گویند که این کار برای بدن مفید هم هست ما خودمان در تلویزیون دیدیم که یک آقایی که دکتر بود – چون روپوش سفید پوشیده بود – می گفت اصلا بشریت تازه کشف کرده است که خیلی خوب است آدم در گرمای سگ پز تابستان، آب و غذا نخورد.

به خصوص وقتی قرار باشد کار هم بکند یا درس بخواند، این که یک وقت هایی 16 ساعت آب نخورد، از نظر علمی خیلی برای بدن مفید است برادر بزرگترم می گوید : "آقای دکتر یک تنه جوراب بیولوجی و دانش و پزشکی و شعور را پرچم کرد" ما نمی فهمیم پرچم کردن چیست.

خانم سید حسینی به ما گفته است که خدا برای این می خواهد ما روزه بگیریم که به یاد فقیرها باشیم یکی از دوست های من – که اسمش متاسفانه شراره بود – که همه می دانیم اسم آدم بدها است – از او پرسید "پس چرا خودِ فقرا باید روزه بگیرند؟" یکی دیگر از دوستانم هم پرسید که "چرا نمی توانیم عین آدمیزاد و بدون گشنگی کشیدن در 12 ماه سال یاد فقرا باشیم؟" خانم حسینی هردویشان را از کلاس اخراج کرد چون گفت الان وقت سوال پرسیدن نبوده خانم حسینی کلا خیلی آدم وقت شناسی است.

پدرمان می گوید خوابِ روزه دار عبادت است برادرم به او می گوید لابد توالت رفتنش هم حج عمره است؟ پدرمان زیر لب فحشی می دهد و به ما می گوید: " لا اقل تو از این داداشت یاد نگیر " خواهرم که کلاس زبان رفته است می گوید: " داداشمون اتئیست شده" ما نمی دانیم اتئیست چیست، ولی خواهرمان خارجی بلد است مادرمان می گوید: " خدای محمد همه را به راه راست هدایت کنه.

" برادرم از خودش صداهایی در می آورد خواهرم که یک روشنفکرِ اسلامی است می گوید: " به نظرم اشکال از اسلام نیست اشکال از مسلمونی ماست " برادرم در حالی که زیر لب هی با خودش می گوید: " ماله کش! ماله کش! ماله کش! " سرش را به دیوار می کوبد  ما می دانیم همه فحش های مهم تاریخ، به کِش ختم شده اند ماله کِش حتما خیلی بد است.

پدرم می گوید: " به حرف های این دیوونه گوش نده روزه برای بدنت مفیده این دین و ایمون نداره به فکر آخرتت باش بچه
از پدرم می پرسم: " آخه من همش ده سالمه بچه ام هنوز
مادرم می گوید: " عزیزم شما به سن تکلیف رسیدی دیگه
برادرم می گوید: "راست می گه! همسن های تو، توی دینِ این ها سه شیکم زاییدند خیلیاشون.

و من می زنم زیر گریه و می گویم از روزه بدم می آید اصلا این چه خدای ایه؟
خواهرم در حالی که طالع ماهِ تولدش را در روزنامه دنبال می کند می گوید: " بفرما  اینم داره اگنوستیک می شه."
گفتم که، خواهرم کلاس زبان رفته است و زبانش خوب است هرچند ما نمی دانیم اکوستیک چیست ولی هرچه هست لااقل وسط گرمای تابستان تشنگی نمی کشیم و قبل از دبیرستان رفتن بچه نمی زاییم.


ضمنا در پایان ما از این انشا نتیجه می گیریم روزه برای بدن خوب است و آدم را به خدا نزدیک می کند چون خانم سید حسینی گفته که باید حتما همین نتیجه را بگیریم و هر نتیجه دیگری بگیریم ضدانقلاب هستیم و ضد انقلاب در طبقه ششم جهنم با مار غاشیه زندگی می کند و پوستش را زنده زنده می کنند و بعد از موهایش آویزانش می کنند  و خدا مهربان ترین مهربانان است


۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

تو انسان باش

تو انسان باش
نمی خواهد مسلمان باشی..!!در هفته،در ماه....یک فقیر را سیر کن نمیخواهد روزه بگیری.
با خدایت هر روز حرف بزن...شکر گذارش باش با زبان خودت فارسی...خدا میفهمد حرفایت را،نترس خدا عرب نیست!!
تو حق کسی را نخور...دلی را نشکن...غمگین را شاد کن...
رابط مداوای مریضی باش..
تو به اندازه ی توانت خوب باش و خوبی کن!!!
بخدا،خدا همینجاست در دل تو در افکارت!
نه در دینت نه در مذهبت نه در نمازت....
التماس تفکر


۱۳۹۵ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

اعترافات امیر عباس هویدا

هویدا قرار بود از سیستم بگوید... به قول ابراهیم خان یزدی، از سیستمی که ١٣ سال صدر اعظم دوران طلائیش بود، بد بگوید...
او میخواست برملا کند تمام آن دورانی كه چشم دنیا به اقتدار ایران بود...
او میخواست بگوید چگونه شد که از شیره کش خانه و چپق کشی ها به "دروازه تمدن بزرگ" رسیده بودیم...
او قرار بود بگوید ملتی که کنار خیابان قاپ میانداخت و شپش از سر و رویش بالا می رفت، چگونه شد که به آنجا رسید که بدون ویزا به 72 کشور دنیا سفر میکرد!
هویدا قرار بود بگوید چگونه ریال ایران جزء ٧ پول برتر دنیا شد...
هویدا قرار بود بر ملا کند که چه شد که بعد از ٥٣ سال سلطنت پهلوی، دنیا به مردم ایران تعظیم میکرد...
کسی نمیداند کسانی که دیروز با بورسیه بنیاد پهلوی در بهترین دانشگاه هاي اروپایی و آمریکایی دانشجو بودند و عضو کنفدراسیون دانشجویان ناراضی ایران و امروز بعد از انقلاب از زیر قرآن به دیار غربت پناه برده اند، از صدقه سر سیستمی بود که هویدا میخواست برملائش کند...
هویدا میخواست بگوید...
او آماده اعتراف بود...
اتفاقا از تمام دنیا به مهندس مهدی بازرگان تلفن شده بود که هویدا نباید اعدام شود اما نمیدانم چگونه گلوله آخوند هادی غفاری از غيب، هویدا را برای گفتن حقیقت به سکوت کشاند!!
دیروز که در خبر ها شنیدم که دولت ترکیه به تمام کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور مطبوعش دستور داده که اگر کارگر ایرانی برای حمالی استخدام کنید ٣٠٠٠٠ لیره ترک جریمه خواهید شد و به زندان خواهید رفت، بی اختیار دلم گرفت...
به یاد روزهائی افتادم که من ایرانی، دانشجو بودم و هر تابستان میتوانستم از اروپا یک ماشین بخرم، سوارش بشوم و بدون گمرک و هیچ هزینه ای به همان سیستم کشور هویدا بازگردم...
به هر کشوری که میرفتم، من ایرانی ویزا سر خود بودم!! چون پاسپورت ایرانی داشتم و وقتی به ترکیه میرسیدم کشور مخروبه ای بود که پسر بچه هایش بر بلندی به ماشین من سنگ میزدند!! پلیس اش برای گرفتن یک پاکت سیگار به من التماس میکرد!! و دختران زیبای ترک در استانبول به من میگفتن "افندی افندی" تا ترغیب شوم از مغازه آنان سوغاتی بخرم و به کشورم بازگردم...
در تمام مسیر راهم که ٢٠٠٠ کیلومتر از خاک کشور ترکیه بود، همش نگران بودم از کشوری که مردمش هنوز با گاری و درشکه تردد میکنند، چگونه مرسدس بنز ٢٣٠ را که از کمپانی "دنزل" در وین اتریش خریده بودم به سلامت عبور دهم و پس از رسیدن به ایران نزد کدام صافکار و نقاش اتومبیل بروم که سنگهای کوبیده بر ماشینم را صاف و رنگ کند!!! ترکیه ده کوره ای بود که گذر از آن تمام دشواری راهم بود...
از آن روز تا به امروز که ٤٠ سال گذشته، چقدر حقیر شده ام...
کاش هویدا زنده بود و از آن سیستم میگفت...
میگفت که چگونه اینگونه شد و ما به اینجا رسیدیم...
حیف که نگفت ...
يادش گرامى باد 🌹🌹🌹


۱۳۹۵ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

کاش هیچ پیغمبری نمیومد

،کاش هیچ پیغمبری نمی آمد!
کاش خدا روی سقف آسمان می نوشت که
ای آدم ها، انسان باشید!
اینطوری هر روز صبح آدم ها تا چشم باز میکردند و بیدار میشدند،
"بیدار می شدند"!
نیازی به تفسیر نبود!
نیازی به اثبات نبود!
هیچکس دچار تشویش نمی شد!
هیچ دینی دچار خود بزرگ بینی نمی شد!
و هیچ انسانی به اسم دین کشته نمی شد!
هر روز صبح همه خدا را در پهنه ی آسمان می دیدند!
و هیچ مذهبی و هیچ دینی و هیچ آدمی مدعی و جانشین خدا نمی شد!
من سال هاست که انسان بودن را به مسلمان بودن
عشق ورزی را به مسیحی بودن
مهرورزی را به یهودی بودن
ترجیح داده ام...!
بنام انسانیت که زیباترین رسمه.............
التماس تفکر


۱۳۹۵ فروردین ۲۱, شنبه

علت لغو طرح چند سال پیش امریکا درباره مدارس غیر انتفاعی

چندسال پیش در امریکا طرحی پیشنهادشد که مدارس غیر انتفاعی تاسیس شود..
این طرح هنوز در مراحل اولیه خود بودکه با موج عظیم مخالفت جامعه متخصصین مواجه شد..
کشمکش وبحث وجدل بالا گرفت واجرای طرح برای همیشه لغو شد.
واما دلایل متخصصین وجامعه علمی چه بود؟
آنها ادعا داشتند که زیربنای ترقی وپیشرفت هر کشور آموزش وپررش آن است
واگر این امر الوده به مسائل مادی ومنفعتی سودجویان همیشه در کمین شود.
عقب گردی جامعه شروع خواهد شد.دیگر آموزش در حاشیه قرار خواهد گرفت.
شاید ظواهر قضیه برای جلب رضایت اولیا حفظ شود
ولی همواره سایه منافع مادی آموزش را تحت تاثیر قرار خواهد داد..
پروسه آموزش فقط در سایه رقابت وسخت گیری هدفمند قابل اجراست .
انها معتقد بودند اگر ثروتمندان وفقرا توسط این مدارس جدا شوند
اعتماد به نفس افراد ضعیف جامعه از بین خواهد رفت
وطیف وسیعی از استعدادهاهرز خواهد رفت
وامریکا باید قیدابرقدرتی دنیا را برای همیشه بزند.
در هیچ جامعه پیشرفته مدرسه غیرانتفاعی وتیزهوشان ونمونه وجود ندارد.
تمام این مدارس واین نوع غربالگریها جامعه را صدها سال به عقب برخواهدگرداند.
رقابت بی معنی میشود.
القای حس تیزهوش بودن ,ثروتمند بودن,نمونه بودن
ونهایتا القای حس فقیر بودن ودر عین حال خنگ وبی ادب بودن
برای دانش آموزان مدارس دولتی سمی مهلک برای جامعه ایران است.


دلیل لغو طرح چند سال پیش امریا برای مدارس غیر انتفاعی

چندسال پیش در امریکا طرحی پیشنهادشد که مدارس غیر انتفاعی تاسیس شود..
این طرح هنوز در مراحل اولیه خود بودکه با موج عظیم مخالفت جامعه متخصصین مواجه شد..
کشمکش وبحث وجدل بالا گرفت واجرای طرح برای همیشه لغو شد.
واما دلایل متخصصین وجامعه علمی چه بود؟
آنها ادعا داشتند که زیربنای ترقی وپیشرفت هر کشور آموزش وپررش آن است
واگر این امر الوده به مسائل مادی ومنفعتی سودجویان همیشه در کمین شود.
عقب گردی جامعه شروع خواهد شد.دیگر آموزش در حاشیه قرار خواهد گرفت.
شاید ظواهر قضیه برای جلب رضایت اولیا حفظ شود
ولی همواره سایه منافع مادی آموزش را تحت تاثیر قرار خواهد داد..
پروسه آموزش فقط در سایه رقابت وسخت گیری هدفمند قابل اجراست .
انها معتقد بودند اگر ثروتمندان وفقرا توسط این مدارس جدا شوند
اعتماد به نفس افراد ضعیف جامعه از بین خواهد رفت
وطیف وسیعی از استعدادهاهرز خواهد رفت
وامریکا باید قیدابرقدرتی دنیا را برای همیشه بزند.
در هیچ جامعه پیشرفته مدرسه غیرانتفاعی وتیزهوشان ونمونه وجود ندارد.
تمام این مدارس واین نوع غربالگریها جامعه را صدها سال به عقب برخواهدگرداند.
رقابت بی معنی میشود.
القای حس تیزهوش بودن ,ثروتمند بودن,نمونه بودن
ونهایتا القای حس فقیر بودن ودر عین حال خنگ وبی ادب بودن
برای دانش آموزان مدارس دولتی سمی مهلک برای جامعه ایران است.